ريشه ها و بنيادهاي تاريخي ورزش هاي زورخانه اي

ريشه ها و بنيادهاي تاريخي ورزش هاي زورخانه اي 

درمورد بررسي ريشه ها و بنيادهاي تاريخي ورزش هاي زورخانه اي پس از انقلاب مشروطيت پژوهش هاي چندي انجام شده است كه از ميان اين پژوهش ها به موارد زير پرداخته مي شود.1 تاريخ ورزش باستاني ايران زورخانه به قلم مرحوم زنده ياد پرتو بيضايي كاشاني سال 1337 اين كتاب اخيراً توسط نشر زوار تجديد چاپ ومنتشر شده است. پرتو بيضايي درخصوص علت اين پژوهش اشاره داشته "در سنوات اخير. ( 1337 ) و از تاريخي كه حيات ورزش باستاني تجديد شد بارها مشاهده گرديد اشخاص علاقمند، تاريخ ورزش باستاني و چگونگي آن را جست وجو مي كنند از هنگامي كه در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم كه ورزش هاي جديد در كشور معرفي شد و رواج يافت، ناميدن ورزش باستاني به عمليات زورخانه يي، رايج شد. اين نام احتمالاً از نما و شماي عمومي آن برداشت شده مثل شلوار چرمي و آيين هاي كشتي پهلواني و اسباب و آلاتي مثل ميل كه به گرز و كباده كه به كمان و سنگ كه به سپر سربازان ايران در دوره باستان مي ماند، و ضرب كه مانند طبل وسيله اي براي تهييج سربازان در هنگام جنگ بوده است".
در موقع پيدا شدن اين نام، اين ورزش درسرزمين هايي كه در يك حوزه تمدني مشترك قرارداشتند درايران قديم از آسياي ميانه تا جنوب و غرب آسيا . (تاجيكستان، ازبكستان، قرقيزستان، قزاقستان، تركمنستان، افغانستان، پاكستان، هندوستان، عراق ، آذربايجان و تركيه) رواج داشته است.  در اين سرزمين ها اقوامي هم نژاد كه در روزگاران بس كهن با هم مي زيستند بعدها به دو بخش تقسيم شدند، گروهي از آنان به هندوستان رفتند و گروهي ديگر كه خود را آريا يا آيريا يعني دوست با وفا مي ناميدند، در سرزمين هايي كه در آسياي غربي واقع بود و ايران كنوني و افغانستان و تركستان و قفقازيه را  شامل مي شد سكني گزيدند، آنجا را ايران به معني مكان آريايي ها خواندند آريايي ها چند دسته بودند: مادها در غرب و شمال غربي ايران، پارس ها در جنوب ايران و در ناحيه فارس و در شمال شرقي ايران هم گروهي از آريايي ها به نام پارت ها ساكن شدند. سرزميني كه اين گروه براي زندگي خويش گزيده بودند فلاتي مسطح بود با دره هايي حاصلخيز و آب و هوايي متغير. اين طبيعت مردم ايران را مردمي با تحرك و كوشا وجنگجو بار آورد تا آنجا كه توانستند در سال هاي 558 تا 331 پيش از ميلاد يكي از قدرتمند ترين امپراتوري هاي آن روزگار را به وجود آورند.

شباهت معماري زورخانه ها با معابد مهري
دكتر مهدي بهار درمقاله پژوهشي خود ورزش باستاني ايران و ريشه هاي تاريخي آن اظهار داشته است: "بر ورزش باستاني ايران عمري دراز گذشته و مانند همه سنت هاي باستاني، اصل و منشاء آن در غبار تاريخ گم شده است و امروز اگر مي كوشيم اصل آن را بازيابيم، اين كوشش تنها بر نشانه هائي استوار است كه اينجا و آنجا به چشم مي خورد".
زورخانه هاي ما شباهت هاي بسيار با معابد مهري دارند. زورخانه ها هميشه با پلكاني طولاني از زيرزمين به سطح خيابان مي رسند. همه زورخانه ها كه به آئين ساخته شد هاند، در زير زمين قرار دارند و معمولاً در زير بناهاي ديگر، اين زورخانه هاي كهن نوري اندك دارند. چنانچه ذكر « مدرن » نياكان و نه با معيارهاي شد، معابد مهري در كنار يا نزديك آب جاري ساخته مي شد. رسم ديگر زورخانه زنگ زدن است و آن زنگي است كه با زنجيري بر سردم زورخانه آويزان است و مرشد به هنگام ورود پهلوانان بزرگ آن را به صدا در مي آورد تا همگان از ورود ايشان آگاه شوند. در معابد مهري نيز زنگي يافته شده است كه گمان مي كنند آن را به هنگام نشان دادن تصوير مهر در پايان يا در آغاز مراسم به صدا در مي آورند.
اگر تصور ما در ارتباط آئين زورخانه با معابد مهري درست باشد اين زنگ را در معابد مهري به هنگام ورود بزرگان دين به آواز در مي آورده اند. مراتبي كه در زورخانه ها وجود دارد، مانند كهنه سوار، مرشد، پيشكسوت، صاحب زنگ، صاحب تاج و نوچه و جز آن، ما را به ياد مراتب هفتگانه پيروان مهر مي اندازد و چه بسا اين هر دو از يك اصل و منشاء بوده باشند.

در آداب زورخانه، چون پهلواني به مقام استادي مي رسيد، و كمال تن و روان مي يافت از طرف پيشوايان طريقت به اين افتخار دست مي يافت كه تاج فقر بر سر نهد. 7 اين مراسم در آداب مهري نيز وجود دارد. در بسياري از آثار بازمانده مهري در بيرون شهر روم ايزد خورشيد را مي توان ديد كه در برابر مهر زانو زده است و مهر در دست ديگر خود چيزي شبيه كلاه را
آماده گرفته است تا به خورشيد دهد. در بوخارست نقشي مانده است كه بنابر آن مهر كلاهي فريجي بر سر خورشيد مي نهد. نوچه ها، پيش خيزها، نوخاسته ها و ساخته ها در زورخانه همان مقامي را دارند كه در آئين مهر تازه واردان داشته اند. در آئين مهر رومي، پيروان مهر را با روحيه اي جنگي تربيت مي كردند.  در زورخانه نيز به صورتي نمادين، آداب نبرد آموخته مي شود. 
بسياري از رقص هاي سنتي مردانه در ايران و سرزمين هاي ديگر نيز معرف نوعي نبرد است كه خود بازمانده همان آداب كهن جرگه مردانه است. دكتر مهدي بهار معتقد است: در پي اين سلسله ارتباط ها – اگر فرض ما درست باشد – م يتوان گمان برد كه در معابد مهري اروپائي نيز آئين هائي شبيه به ورزش هاي زورخانه اي بجاي آورده مي شده است. وي در پژوهش خود نتيجه مي گيرد: -1 با در نظر گرفتن مطالعه تطبيقي آئين مهر و زورخانه و ارتباط زورخانه با جوانمردي، مي توان گمان برد كه زورخانه ها بايد در ايران قدمتي بسيار داشته باشند و اصل آنها اقلاً به دوره اشكانيان برسد؛ زيرا در اين دوره است كه آئين مهر گسترشي جهاني مي يابد، به اروپا مي رود و معابد مهري كه از بسياري جهات مانند زورخانه هاي ما است، در آنجا برپا مي شود و آئين عياري در ايران پا مي گيرد. -2 در اين آئين پرورش تن براي رسيدن به حقيقت و سلامت روح مهمترين شرط بوده است ولي اين پرورش و ورزش تن با آدابي چنان روحاني در آميخته بوده است كه در واقع پرورش روان را از تن جدائي ناپذير مي كرده است. -3 ورزش و انجام حركات پهلواني جزو فعاليت هاي اصلي روزمره ايرانيان در دوران باستان بوده است. جامعه آن زمان ارزش خاصي براي ورزشكاراني قائل مي شد كه براي قدرت بدني و شجاعت روحي كه در اختيار داشتند، شكرگزار بوده اند. -4 پهلوانان درصورت نياز از خانواده و سرزمين خود در برابر دشمنان دفاع مي كردند. اين پهلوانان با تشويق زائد الوصف همگان براي ورزش، قهرماني و قدرت خود روبرو مي شدند. طبق آموزش مذهبي ايرانيان باستان، مردان زورخانه در نيايش خود ابتدا زيبايي بهشت را مي ستودند و سپس قدرت بدني و فكري خود را از خداوند خواستار مي شدند. آنها اعتقاد راسخ به بدن سالم و نيرومند داشتند. ايرانيان باستان به فعاليت هاي ورزشي خود، كه بر الگوي سلاح هاي جنگي شان تأثير گذاربوده است، روح معنوي مي دادند. 
 

حكيم فيثاغورث پسر منزارك ازبزرگ ترين فلاسفه و دانشمندان يونان باستان كه تولد وي را به روايات مختلف 608 يا 580 يا 572 قبل از ميلاد ذكر كرده اند و درحدود 497 قبل از ميلاد درگذشته است از او سياحت نامه اي برجاي مانده كه درمورد دخمه ميترا (مهر) 13 آورده است : "بيرون شهر درمدخل غاري تاريك شدم ازغرابت تعيين اين محل براي برپا داشتن جشن درخشنده ترين ستارگان، متعجب بودم، با تني چند از تماشاچيان به درون رفتم آن قدر اعمال و شعائر و مراتب ستايش از پيش چشمانم گذشت كه حافظه درستكار من توانايي بيان آن را ندارد، واقفان اسرار را ديدم پيرامون چشمه آب روان، بدن را مي شستند و پاكيزگي روان و خرد را از يزدان درخواست مي كردند. زرتشت وظايف پيشواي مذهب را به جا مي آورد و علامتي زوال ن اپذير بر سينه هر يك مي گذاشت، از حصول اين مرتبت، غروري در اين اشخاص به وجود آمد، هر يك ناني خوردند و آبي آشاميدند، اين نشانه بعثت يا رمز مرور به حيات جديد بود، چنانكه خورشيد در سال نو را به جهانيان مي گشود، همين را در سرود يزداني و دعاهاي خود مي خواندند (سرودن ادعيه با نوازندگي و نغمات توام بوده، هنگام ستايش زانو مي زدند، چند قرص نان و يك پياله آب در موقع ايفاء مراسم موجود بوده كه پيشوايان بر آن دعا مي خواندند. 
"اوستا" كتاب مقدس مذهبي قديم ايران تا حد زيادي مشوق قهرمانان و ورزشكاران بوده است و از آنان تجليل و ستايش به عمل مي آورد، درست همانند كشتي از واژه كستي 15 يعني كمبرند و لنگ از (سدره) بستن گرفته شده بخصوص قبضه بسته شده لنگ (سدره) را روي شكم كه به هنگام كشتي به دست مي گرفته اند كستي مي گفته اند و اين رسم پيش قبض گرفتن يعني كشتي گرفتن هنگام شروع كشتي با دورترين رسم زرتشتيان در ايران باستان ارتباط دارد. با توجه به اين حقيقت كه در زبان فارسي ايران باستان بيش از 30 لغت در ارتباط با مفاهيم قهرمان و پهلوان وجود دارد، ميزان علاقه وافر ايرانيان به قهرمانان و پهلوانان مسلم و آشكار مي گردد.
در ايران باستان جوانان زير 24 سال آموزش تكميلي مرتبط با ورزش را درزمان خود فرا مي گرفتند، اين ورزش ها عبارت بوده از: دو، سواركاري، چوگان، پرتاب دارت، كشتي، بوكس، تيروكمان، شمشيربازي و... . اين فنون تحت شرايط بسيار سخت آموزش داده مي شد تا بتوانند در زمان نياز شرايط سخت، ن اسازگاري ها و مشكلات ناشي از جنگ از قبيل گرسنگي، تشنگي، كوفتگي، گرما، سرما و ... را تحمل نمايند.

آيا اين ورزش در طي تاريخ رواج داشته است؟
ادوارد براون از جمله شرق شناسان بزرگ قرن اخير نيز تاريخ رواج زورخانه ها را از دوره باستان دانسته است. درطي تاريخ، اين ورزش با نام و جايگاهي به شكل ديگر و اسبابي كمي متفاوت » : مرحوم زنده ياد غلامرضا انصاف پور در پژوهش خود اظهار داشته است وي تاريخ معلوم زورخانه را با شكل و وضع كنوني از قرن هفتم دانسته است. انصاف پور اشاره مي كند «. و با آداب و رسومي نه چنين جامع رواج داشته است در قرون پيشتر از قرن هفتم فقط به آلات و بعضي آثار آن به طور متفرق درقالب كشتي گرفتن به ويژه در داستان هاي اساطيري و پهلواني شاهنامه فردوسي بر مي خوريم. انصاف پور جايگاه عمليات ورزش باستاني را از حمله اعراب تا آغاز دوره صفويان به ترتيب: خانه، لنگرگاه، عبادتخانه و ورزشخانه ناميده است.
نام ورزشخانه در گل كشتي ميرنجات مربوط به دوره صفويه آمده است. عبادت خانه در تومار افسانه پورياي ولي مربوط به پيش از دوره صفويه است.
 

لنگرگاه از دوره سلجوقيان تا مغولان

خانه به شهادت تاريخ سيستان به دوره تسلط اعراب و كمي بعد از آن تعلق دارد. هنگام تسلط اعراب، نخستين جايگاه هاي انجام عمليات ورزشي درمكان هاي زيرزميني و مخفي گاه ها بوده و عياران و پهلوانان در » : انصاف پور مي گويد آنجاها، پنهان از چشم بيگانگان با مبادرت به اين ورزش خود را براي مقابله با آنان نيرومند و آزموده مي ساختند.
شايان ذكر است پس از درگذشت پيامبر اسلام (ص) با قدرت رسيدن حكومت امويان، حاكمان اموي از بيت المال براي خوش گذراني و كارهاي شخصي استفاده كردند. آنها عدالت اسلامي را زير پاي گذاشته نژاد عرب را بر ديگر نژادها برتري بخشيدند و با شهادت رساندن خاندان پيامبر گرامي اسلام موجبات نارضايتي مسلمانان و قيام هاي مردمي را فراهم نمودند.
خاندان بني عباس يكي از گروه هاي ناراضي بودند كه با كمك پهلوانان ايراني به رهبري ابومسلم خراساني به حكومت رسيدند. اما پس از مدتي حكومت، عباسيان نيز راه ستمگري را آغاز نمودند و با كشتار و زنداني كردن مردم موجبات شكل گيري قيام هاي مردمي را فراهم نمودند و حكومت هاي مستقل اسلامي در ايران شكل گرفت و قسمت هايي از ايران از سلطه اعراب خارج شد يكي از حكومت هاي محلي، سلسله سامانيان بود. سامانيان شهر بخارا را به پايتختي انتخاب كردند، شاعران و دانشمندان را تشويق كردند و به رواج زبان فارسي همت گماردند. به دلايل زياد مسلم است كه ايرانيان از دورترين دوران باستان تا بعد از اسلام و هميشه، جاها و محل هايي براي انجام عمليات ورزش هاي سبك و پهلواني خود داشته اند. جوانان در دوره هخامنشي ها در فضاي باز و گشاده، تحت توجه معلمين مخصوص » : مي نويسد I. مثلاً گزنفون 18 در كتاب خود به نام .« آموزش و پرورش بدني مي بينند ملاحظه مي شود كه در آغاز دوره ساسانيان نيز جوانان در محل هايي مخصوص زير نظر پهلوانان - با استناد به اشعار تاريخي شاهنامه فردوسي  آموزش ورزشي و پهلواني مي ديدند. در تاريخ اساطيري و پهلواني ايران، رستم پهلوان پهلوانان، خود يكي از مربيان بوده است و كاووس شاه سياوش را جهت تربيت به رستم مي سپارد واوفنون مختلف ورزشي و دلاوري و راستي را به او مي آموزد.

سفارش كتاب مينوي خرد
درباب 43 كتاب مينوي خرد پهلوي به همه سفارش شده است تا خود را به جامه اطمينان و اعتماد به نفس (يعني پوشيدن شلوار كشتي) و دانش بيارايند و سپر راستي در دست گيرند و با گرز شكرگزاري و كمان آمادگي با آنچه مظاهر اهريمني است جنگ كنند. به خوبي آشكار است كه سنگ و ميل و كباده چه همانندي و مقارنه يي با آن سه آلت جنگي و همچنين ورزش كشتي با كشتي در زورخانه ها و عمليات با آن آلات چه ارتباط نزديكي با اين دستور كتاب مينوي خرد پهلوي از عهد باستان دارد. خبر و تفضيل كشتي گرفتن و رونق پهلواني در بخش اساطيري وپهلواني شاهنامه فردوسي مشاهده مي شود. 
به كشتي گرفتن نهادند سر   گرفتند هر دو دوال كمر



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: گود باستانی , گود ذوالفقار , گود ذوالفقار شهرداری فردوس ,

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392 | 23:3 | نویسنده : محسن |
.: Weblog Themes By RoozGozar.com :.